نام نویسنده: محمدمصطفی محمدیار (کارشناس ارشد در رشته حقوق خصوصی)
Writer’s name: Mohammad Mustafa Muhammadyar
بزرگان اهل فن همواره در گفتار و نوشتار خود، اطفال را بهسان «کاغذ سفید» خطاب کردهاند. این بدان معنا است که، همه سایرین باید مواظب گفتار و کردار خویش در راستای تربیت این نونهالان باشند تا مبادا خواسته و غالبا ناخواسته و یا ندانسته، چنان اثری را روی این پارچه مصفا از خود بهجا بگذارند که جبران آن به صعوبت و اکثرا مُحال میباشد. این معنا و تشبیه به کاغذ سفید، چه زیبا و حتا درست است. چون همه نیز شاهدِ وجهی این تسمیه و تشبیه استیم که وقتی روی کاغذ واقعی حتا با مداد ساده مینویسیم و متوجه اشتباه میشویم و سپس در پاک کردن آن میکوشیم، میبینیم که اثر خیره از آن برجا مانده است. ولی قضیه زمان دشوار و ناممکن است که این نوشته را با قلم خودکار نوشته باشیم و پس از آن بخواهیم که آن را پاک بکنیم.
صورت مسئله را همه مان در جامعه افغانستان به وضوح بیشتر میبینیم، جای که سطح دانش به دلایل مختلف و مرتبط به هم از قبیل جنگهای چند دههیی، ضعف اقتصادی، ناامیدی از آینده، دلسردی از زندگی، دانشآموزی به سبب کسب یک تصدیقنامه برای فردا و یا داشتن یک شهادتنامه برای کسب درآمد و پول و معاش، وغیره در بزرگان به صفر تقرب دارد و بدیهی است که همین بزرگان طور که پیش از این نیز بدان اشارت داشتیم، با گفتار و کردار پوچ خویش به شکل عمدی و غیرعمدی الگوی میانتهی برای کوچکتران از خود در درون و بیرون از خانه قرار میگیرند.
لذا درین نوشتار هرچند مختصر و پراگنده سعی بر آن است تا نکات را برای بزرگان خانوادهها به طور شمارهوار گوشزد کنیم که اشتباهات رایج محیط افغانستان بوده و پیش از این هرگز از زبان متخصصین جامعه شناسی، روانشناسی، علوم دینی، تربیتی و در مجموع خبرگان علوم اجتماعی و انسانی به سمع و خوانش شان نرسیده است و نکات متذکره از قرار ذیلاند:
- از اطفال هرگز نپرسید که «پدرت را بیشتر دوست داری و یا مادرت را؟». شخص پرسنده با این پرسش نادرست خود، به طفل درسی از تبعیض بیمورد و تمایز قایل شدن به یکی از والدینش را میاموزاند. آن طفل معصوم دیگر متوجه سُبک و سنگین کردن میان مادر و پدر میشود. این اوضاع زمان بدتر میشود که گاهی آن شخص پرسنده به دنبال پرسش دیگر خود میرود و از کودک میپرسد که: «حالا که مادر یا پدرت را بیشتر دوست داری و آن دیگری را کمتر، دلیل تو چیست؟». این گونه، طفل در اندیشه عمیقتر فرو رفته و کوشش میکند تا بیشتر سوابق ابوین خویش را بررسی بکند و پاسخ برای این پرسش بیابد و بعد همواره این قضاوتهای کودک در مورد یکی از پدر و مادرش، در ذهن وی مرور شده و آهسته آهسته تقویت میشود و بالاخره خود این طفل نیز افکار خود را درست میپندارد و به این باورمند میشود که همان یکی از والدین وی، واقعا دارای منفی پیشگفته استند.
- برای اطفال تان بازیچههای جنگی مانند شمشیر، تیر و کمان و سایر اسلحهی گرم و سرد نخرید. ملت افغانستان به حد کافی از آثار نامیمون جنگ دارای تجربه استند و دیگر هرگز لازم نیست تا برای اطفال خویش این میراث پلید را به جا بمانیم. در عوض چه خوب است که برای ایشان تقویت کننده ذهن و روان از قبیل معماها و یا مواد درسی و قرطاسیه بخریم تا در راه علم و خرد مشغول و مصروف باشند و تفریح و بازی ایشان نیز با مواد آموزنده و مثبت باشد.
- واژههای را که اطفال تان به دلیل زبان کودکانه شان، نادرست تلفظ میکنند، دوباره تکرار نکنید. مثلا اگر کودکی به جای تلفظ «پیاله»، «پیله» میگوید، و این باعث میشود که قلب شما از معصومیت و زیبایی ادا کردن الفاظ او جوش بزند، این بدان معنا نیست که شما دوباره، حین که چهره او را با لبخند و محبت میبوسید، دوباره این بیان نادرست او را تکرار بکنید. چون این کار شما باعث میشود که در ذهن ایشان تلفظ نادرست او مهر تایید و تصویب را بر خود بگیرد. پس این گونه شما در نخست لفظ نادرست ایشان را برای ایشان درست مینمایانید و پس از چند سال دوباره کوشش میکنید که آن درس نادرست را از ذهن ایشان پاک کرده و به جای آن، لفظ درست را با یک دنیا زحمت در حافظه ایشان حک بکنید و این گونه، هم ایشان را به زحمت میسازید و هم خود را دچار مشقت میکنید.
- شکل درست از واژههای را برای اطفال بیاموزانید که هنوز نیاموختهاند. در افغانستان برای برخ از الفاظ، تلفظ کودکانه ساختهاند. مثلا به جای «گربه یا پشک»، «پیشو» میگویند. درین صورت نیز بیانات مذکور در فقره فوق صادق است که نه خود را به مشقت بیندازید و نه کودک را بعدا به خاطر آموختن شکل درست از واژه، خسته بسازید. پس خوب است که از نخست یک استاد خوب و دقیق برای اطفال باشید.
- اطفال تان را رشوت شناس نسازید. در دین اسلام رشوت دهنده و رشوت گیرنده عاصی شناخته شده است. در برخ از خانوادهها دیده میشود که به طور مثال به طفل میگویند: «۱- یک بوسه بده تا برایت پول بدهم. ۲- فلان کار من را بکن تا تو را به چَکَر یعنی به تفریح و سیاحت ببرم». آنان برای رسیدن به مقاصد خویش، کودک را تطمیع میکنند که این یک شیوه نادرست تربیتی است.
- برای خوراکیهای افزون بر وعدههای غذایی سه وقت، خوردنیهای مقوی، مغذی و مفید از قبیل میوه خشک بخرید و اینها را بدیل بسازید برای خوردنیهای پنج افغانیگی ساخت کارخانههای تجار بیاندیشه و دشمن جیب و صحت ملت. این گونه شما باعث میشوید تا تجار مضر را ضربه اقتصادی بزنید و نقش خود را در تنظیم تولیدات و یا واردات ناکارآمد به شکل درست بازی بکنید. ولی در صورت که فکر میکنید شما توانایی مالی کافی برای خرید اینها ندارید، مطمین باشید که درین مورد دچار اشتباه شدهاید. چون اگر شما در مصارف تان یک لحظه مداقه بفرمایید، متوجه میشوید که خیلی موارد وجود دارند که شما در آن موارد به ناحق پول صرف میکنید. به طور مثال مردان میتوانند که از استفاده دخانیات و یا پان (نصوارهای هندی و یا افغانی، ساخت چاریکار به نام ۵۵۵) خودداری بکنند، خانوادهها میتوانند که در صرف غذا از نوشابههای گازدار استفاده نکنند و به جای آن آب بنوشند، خانمها به هر مناسبت لباسهای جدید نسازند و خود را با جملات مختلف (از قبیل: هیچ چیز برای پوشیدن ندارم. آنچه که دارم، را در محفل قبلی پوشیدهام و آن را همه دیدهاند) نفریبند. پولهای متعدد را به نام روینماگی تازه عروس و طفل نوزاد هزینه نکنید. در مجموع، متوجه خواهند شد که از این سنخ مصارف غیرعقلایی و سفیهانه کثیر در جامعه افغانستان وجود دارد که باید از آنها جلوگیری شود و این پولها به طور عادلانه یعنی در جای درست آن استفاده شوند. این گونه شما باعث خواهد شدید که اطفال تان به بیان جامعه افغانستان، چشمگشنه و نادیده بار نیایند. چون بارها دیده شده است، طفل که این خصلت منفی را داشته است، چشم در جیب، دست، دهن و دسترخوان دیگران داشته است و همین که چنین غذاهای را دیده است، بر آن هجوم برده و مانند یک کودک گپناشنو و بیگفت، با دو دست و دوکومهیی خورده است که مبادا دیگر این خوردنیها را دوباره پیدا نتوانم. لذا پیش از این که رفتار ایشان، نمایانگر بیمدیریتی شما در زندگی شخصی و درون خانواده تان گردد، خوب است که از قبل حس خوردن و ناآشنا بودن با چنین خوراکیهای گرانبها را با تنظیم مصارف مالی خویش، مرفوع بکنید.
- لت و کوب اطفال در کتب فقهی تحت عنوان «حق تادیب» برای والدین و یا مربی به اندازه متعارف شناخته شده است. در حال که این حق در هیچ جای از قرآن به نظر نمی رسد، و حتا در احادیث نبوی و سایر معصومین و در سیره عقلای عالم که مرتبت پایینتر از قرآن دارند، این حق دیده نمیشود. یعنی همیشه از این بزرگان چه به شکل گفتاری و چه به شکل عملی، گفتار و کردار محبتآمیز و عاری از کوچکترین خشونت به ما رسیده است. در واقعیت نیز به نظر میرسد که اعمال خشونت در برابر اطفال از طرف کسان است که از فهم و دانش کمتر برخوردار استند. خشونت و تادیب فزیکی زمان مطرح میشود که منطق تمام میشود. آنان بر اطفال، که از دانایی پایین برخوردارند، ضرب و شتم را روا میدارند که این خود نشانگر دانایی پایین آن بزرگسال است. در خطاب به این بزرگسالان باید گفت، از تو که توقع میرود تا با استفاده از عقل و فهم خویش با طفل رفتار بکنی و او را بفهمانی ولی این کار را نمیکنی، پس چگونه از طفل انتظار این مقدار از درک را داشت و در حال که طفل به طریق اولی نمیفهمد. پس تو که آن طفل را میزنی، چون آن طفل در گپ نمیفهمد، پس تو نیز باید مورد ضرب و شتم قرار بگیری، چون تو نیز نمیفهمی که با یک طفل چگونه باید رفتار بکنی. دیگر این که با مطالعه در باب حدود، قصاص و دیات نیز دیده میشود که زدن و کندن چقدر مسوولیتآور و نابخشودنی است.
- به شنیدن حرف اطفال تان وقت داشته باشید. زمان که ایشان سخن میزنند و یا از شما پرسش میپرسند، آنان را به الفاظ خُرد کننده مانند «چپ باش»، «کم گپ بزن»، «آرام باش»، «چقدر گپ میزنی»، «دیوانه مان کردی»، «گنگ شو»،... ساکت نکنید. به حرفهای شان اهمیت بدهید، آنان را بشنوید، در مقابل ایشان صبور باشید، جبین گشاده و لبان با لبخند و محبت برای ایشان داشته باشید. چون اگر امروز به آنان گوش ندهید، در آینده اشخاص بیجرات، شرمسار، منزوی بار میایند و گاهی نیز این عقدهها در نزد کس دیگری باز میشود که فکر میکنند، آن شخص ثالث و اجنبی یک شنونده خوب برای ایشان است. گاهی این تخلیه درونی نزد افراد بیگانه باعث کشف اسرار درون خانوادهها شده و باعث سوءاستفاده جوییهای متنوع میشود. در حال که امنترین جای برای پرسوپال، گفت و شنود و انواع تخلیههای روحی، روانی و درونی، همانا درون مرزهای خانوادگی است که اگر گپها در همان جا گفته نشوند، در هر جای دیگر، مشکل ساز بوده میتواند. به همین دلیل و به طریق اولی که باید به حرف اطفال تان بیشتر از برنامههای غیرضروری و غیر اولیه از قبیل شنیدن آهنگ، دیدن فیلم و سریال، یاوهگویی و غیبت کردن، ارجحیت بدهید.
- از اطفال تان، برای بوسیدن ایشان اجازه بگیرید و به پاسخ ایشان احترام بگذارید. این گونه به ایشان احساس بدهید که آنان پس از آفریدگار، بر جسم خویش دارای انتخاب و اختیارند. وجود ایشان مال عام المنفعه نیست تا برای استفاده از آن، هیچ قید و شرط وجود نداشته باشد. به آنان بیاموزانید تا وجود شان، حریم خصوصی آنان است و چگونه سوءاستفادهها، هوسرانیها، غافلگیر شدنها، در دام افتادنها، شیطنتها، برنامهریزیها، ابزار قرار گرفتنها و هر مورد منفی دیگر، را شناسایی کرده و از آن در امان بمانند. این گونه به ایشان تلقین بکنید که چیزی به نام حد و حدود وجود دارد که دیگران از تعرض به آن ممنوعاند. زمان نیز که اجازه گرفتید، آنان را عادلانه ببوسید. یعنی نه آن قدر کم ببوسید که ایشان فکر کنند که شما آنان را دوست ندارید و متوجه محبت شما نشوند؛ و نه آن قدر زیاد ببوسید که آنان اذیت شوند و سپس شما را هل دهند و جیغ بزنند. این را نیز متوجه باشید که کجاهای وجود کودکان را باید ببوسید. چون والدینی نیز وجود دارند که دهن و زبان اطفال را میبوسند. این در حال است که لبهای انسان از اعضای تحریک کننده است. چون همان طور که این والدین به جای بوسیدن از چهره و سر اطفال، لبان ایشان را انتخاب میکنند و این حصه را به خاطر که خود شان کیف میکنند، انتخاب میکنند و متوجه یک مزه متفاوت در آن شدهاند، اطفال نیز آهسته آهسته متوجه یک حس متفاوت میشوند که این نیز به نوبه خود عواقب ناخوشایند را به دنبال دارد.
- بعضا دیده میشود که پدران آلت تناسلی پسر شان را مورد نوازش فزیکی و یا لفظی قرار میدهند. این عمل شدیدا ناپسند بوده و اضرار متعدد دارد. مثلا اطفال با این کار پدر شان در نخست از نظر ذهنی متوجه آلت تناسلی خود میشوند که این چیز چقدر در وجود من چقدر ویژه است که یک تعداد اطفال دیگر (یعنی طبقه اناث) از آن ندارند. سپس با لمس پدران شان، متوجه یک احساس متفاوت، جالب و خوشایند در وجود خود میشوند. دیگر این که، این عمل پدر باعث میشود که طفل برهنگی آلت تناسلی، در دسترس فرد دوم بودن آن، در معرض دید شخص دوم بودن آن، حرف زدن بی مورد در مورد آن را عادی پنداشته و با اصطلاح «حریم خصوصی» بیگانه میشوند و پدران باعث میشوند به اصطلاح عوام، فرزند را فرد لچک و چشمپاره تربیت بکنند. در حال که این امور به معنای تجاوز جنسی به شکل فزیکی و لفظی به فرزند بوده و به حیثیت، شخصیت، آبرو، عزت، کرامت او لطمه وارد کردن است و عمل خلاف اخلاق حسنه است.
سخن پایانی: مشکلات موجود در خانوادههای افغانستانی بیشتر از آن است که در این مختصر بگنجد و این نوشتار فقط در حد اشاره به معدود موارد بود. ولی برای راه حل آن میتوان کتابخوانی را به عنوان بهترین توصیه به همه اعضای خانوادهها توصیه کرد و آنان نیز که توانایی مطالعه را به دلایل مختلف ندارند، میتوانند با اشخاص دانا در درون خانواده رجوع کرده و یا در برون خانواده و در سطح جامعه با چنین افراد خردمند نشست و برخاست داشته باشند. راه دیگر میتواند دنبال کردن برنامههای آموزشی و تربیتی از طریق رادیو، تلویزیون، ماهواره و انترنت باشد که امروزه در دسترس همه افراد قرار دارد تا باشد که اطفال معصوم را به بزرگان معصوم، پاک و سالم برای فردا تربیت بکنیم.
لینک این مقاله در وبسایت «خبرگذاری پیک آفتاب»
https://paikaftab.com/?p=12447&fbclid=IwAR14XdKGRvvIiYWSwecA0pYpbPJiWI295ZKIFNZd1IPvUJs5xbYhAeaXemg
لینک این مقاله در وبسایت «جمعیت اصلاح افغانستان»
https://www.eslahonline.net/2022/07/23/education-3/?fbclid=IwAR2hK5F-4g3SUDOBPre3GijGDuzpzdKo1CXZ-wa8NgfT7_TEOEFdw2gxtzo
لینک این مقاله در وبسایت «پانزده»
https://panzda.com/?p=3857
صفحه فیسبوک مربوط به عکاسی از همین نویسنده
https://www.facebook.com/PhotographyMuhammadZai
صفحه تویتر همین نویسنده، برای دستیافتن به لینک سایر نوشتهها و مقالههای وی که در دیگر رسانهها به نشر رسیدهاند
https://twitter.com/Mohamma06817432
صفحه لینکدن همین نویسنده، برای اطلاع از سایر سویه تعلیمی، تحصیلی و تجربه و سابقه کاری وی
https://www.linkedin.com/in/mohammad-mustafa-muhammadyar-16099b177/