نام نویسنده: محمدمصطفی محمدیار (کارشناس ارشد در رشته حقوق خصوصی)
Writer’s name: Mohammad Mustafa Muhammadyar
بیکاری همان معضل است که حتا بزرگترین کشورهای جهان دچار آن هستند و با این همه پیشرفتهای که در سراسر دنیا توسط ممالک مختلف صورت گرفته است، تا هنوز لاینحل است. ابرقدرت دنیا که کشور امریکا است، افراد بیکار به تعداد زیاد دارد و این حرف نیازمند استناد به کدام مرجع و منبع خاص است، کافی است که در ذهن خود مراجعه کرده و تمام آن قصههای را که اقارب و دوستان ما از کشورهای خارجی اعم از امریکا و سایر کشورها در مورد چگونگی نان پیدا کردن برای ما گفتهاند، مرور بکنیم و یا در گوگل که امروزه در جیب همهی ما و شما است، رفته و عبارتهای متفاوت از قبیل «نرخ بیکاری در امریکا» نوشته و نگاهی بر کشورهای دیگر بیندازیم.
ولی بیکاری در کشور ما با سایر کشورها دلایل متفاوت دارد. به طور مثال اگر شخص اقدام به سرمایه گذاری کرده و کارخانهی میسازد، در صدد کشتن و اختطاف وی میشویم و یا به جای خریداری از اجناس تولید شده در داخل کشور، اجناس خارجی را خریداری میکنیم. در حال که کشورهای دیگر مانند ما، از خود کُش بیگانه پرست نیستند تا به تاوان تجار و وطن خود، دست به خریداری کالاهای بیگانه بزنند، بلکه با خرید اجناس داخلی، تجار وطن خود را حمایت کرده و مایهی تشویق وی میشوند و بدین وسیله از فرار سرمایههای خویش به بیرون مرز جلوگیری میکنند و باعث میشوند که سرمایههای سرمایه گذاران شان در داخل کشور در گردش باشد و دست به دست همدیگر داده و در شگوفایی کشور خود سهیم میشوند. در حال که ما فقط شیفتهی اعلانات بازرگانی هستیم که توسط ممثلین جذاب و جوان معرفی میشود و دیگر حتا کوچکترین توجه به راست و دروغ آن اعلان توجه نمیکنیم و خوش و خوشحال در اولین فرصت دست به خریداری آن نوشابه (یا هر کالای تجارتی دیگر) زده و حین نوشیدن و مصرف آن خود را در نقش همان ممثل احساس کرده و در فضا پرواز میکنیم. بی توجه به این که حتا خریداری همان یک قوطی نوشابه، اعانهی مالی به تولید بیگانه و خاک ریختن در سر زحمات تجار وطنی است. لذا شایسته یادآوری این است، همین که ما از تجارت و تجار وطنی خود حمایت بکنیم، او هم به نوبهی خود، به جای استخدام مشاوران خارجی، از استعدادهای وطنی و هموطنان خود استفاده کرده و آنان را استخدام میکند و با استخدام هر فرد، بدیهی است که یک خانواده صاحب یک لقمه رزق و روزی شده و از تنگ دستی خارج میشود.
مورد دیگر این که، ملت ما در طفلی پستی، در جوانی مستی و در پیری سستی دارند و همواره طلب شان از دولت است و همیشه آن قدر از دولت متوقع میباشند که گاهی انسان فکر میکند انتظار ایشان از دولت این است که دولت عقب درب منازل ایشان آمده و ورق قرارداد وظیفه را بیاورد. بدین معنا که، بدون این که زحمت بکشند، منتظر میباشند تا زندگی ایشان رونق بگیرد و این امر محال است. چون پرنده نیز اگر حرکت نکند، برکت به خودی خود به سراغ وی نمیآید، لذا این پرنده است که به دنبال نفقه از آشیانه خارج میشود. پس انسان که اشرف مخلوقات است و دارای بزرگترین نعمت یعنی عقل است و توانایی تسلط بر دنیا را دارد، چرا باید منجمد باشد. درست است که دولت نیز مسوولیتهای دارد، ولی ما هم بدون مسوولیت نیستیم و نباید که منتظر دیگران به شمول دولت باشیم تا اگر کس دست کمک به سوی ما دراز بکند. این خود ما استیم که باید خود را تکان بدهیم ورنه هیچ فرصت به سوی ما نمیآید، بلکه ما باید به سوی فرصتها برویم. اگر فرصت وجود ندارد، خود ما باید خالق فرصتها باشیم. در نخست گام برای خود بلند بکنیم و پس از این که در راه خود موفق شدیم، دیگران را نیز از پهلوی خود مستفید بگردانیم. همین جاست که از سعدی شیرازی در کتاب بوستان شاعر قدیم و قوی تحت باب دوم و زیر عنوان «احسان» آمده است:
ره نیک مردان آزاده گیر
چو ایستادهی دست افتاده گیر
خداوند نیز در کلام پاک خود در سوره رعد آیت ۱۱ میفرماید «خدا حال هیچ قوم را دگرگون نخواهد کرد تا زمان که خود آن قوم حال شان را تغییر دهند.
بنا بر آنچه در فوق گفته شد، توصیه میشود که انسان باید دایم در فکر آموختن باشد، مهم نیست که چه را، از کی، چطور و چه وقت میآموزد. مهم این است که فقط در فکر آموختن باشد. پس هر لحظهی خود را در جستجوی فراگیری و اندوختن مهارت، تجربه، علم، دانش، هنر و فن باشد. چون معلوم نیست که چه زمان و چگونه محتاج یکی از این داشتههای خود خواهد شد و عیان نیست که کدام یکی از این خزانههایش، دست او را گرفته و از بدبختی و بیچارگی وی را نجات خواهد داد. انسان نباید خود را وابستهی یک رشته بکند، بلکه باید رشتههای مختلف را دسترسی داشته باشد، هر چند که کم کم از هر کدام آنها باشد. بدین معنا که اگر شخص خیاط است، خوب است که خیاطی را به سطح بالا یاد داشته باشد، ولی در ساعات بیکاری و در زمان که لباس در دست دوخت ندارد، از همسایهی دکان خود نجاری را بیاموزد و به جای نشستن در مقابل دکان خود و صرف کردن وقت گرانبها در یاوه گویی و متلک گویی به نامحرمان و زنان و دختران راهرو، متوجه یک کسب و کار دیگر باشد. چون به طور مثال اگر روزی تمام مردم به جای پوشیدن لباسهای دست دوزی، به پوشیدن لباسهای آماده رُو بیاورند و بازار خیاطان رو به رکود نهاد، خیاط جهت تامین معیشت خانواده دست و پاچه نشود، بلکه منحیث یک شاگرد و دستیار موفق و کس که دیگر ذهن او در نجاری باز است، در نزد همسایه خود به راحتی مورد پذیرش قرار بگیرد.
به همین سان اگر شخص دانشگاه رفته و تحصیل علم کرده است ولی به دلیل قرنطینه و جلوگیری از شیوع ویروس کرونا و یا به دلیل وخامت اوضاع امنیتی و تعطیل دانشگاهها، شغل استادی وی معطل مانده است، باید رانندگی بلد باشد و با شهر و بازار، کوچه و پس کوچه، مقدار کرایه، ایستگاهها و قوانین ترافیک آشنا باشد.
و یا بانوی تحصیل کرده ولی تبعهی کشورهای آلوده به فساد، رشوت خوار، واسطهپذیر، شهوت پرست و بیناموس باشد و این شخص نیز به دلیل پاکی نفس و وجدان نتواند شغل به دست آورد، باید خیاطی را یاد داشته باشد تا اعاشه عیال خود را تامین بکند.
شاید به همین دلیل است که خداوند نیز انسان را به آموختاندن فقط یک دهن داده است. چون با ارایه درس با یک دهن میتوان در آنواحد تعداد کثیر از افراد را آموختاند ولی برای آموختن دو چشم، دو گوش، دو دست و دو پا داده است تا به وجه احسن ببیند، بشنود، بفهمد و دوباره تمرین بکند.
به همین دلیل گفتهاند «کسب روزی حلال، عبادت است» و درین عبارت مشخص نشده است که کسب روزی حلال از طریق کدام رشته و شغل باشد، بلکه مهم فقط حلال بودن آن است و در هیچ کار حلال شرم نیست. آنان که تحصیل کردهاند و منتظرند که طبق رشته تحصیلی خود شغل بیابند، غافل از این هستند که زندگی در گذر است و حیات بشر خیلی کوتاهتر از آن است که انسان میپندارند. نمونه آنان که کاهل و غافل بودند و در پی آموختن و اندوختن استعدادهای مختلف نبودند، در جامعه زیاد است و از جمله آنان کسان استند که مثلن فقط کارت موبایل میفروختند، ولی در ظرف چند سال فروش کارتها کمرنگ شد و جای آن را ماشینهای خود پرداز شرکتهای مخابراتی، پرداخت از طریق حساب بانکی وغیره گرفت، و یا کسان که راهنمای معاملات داشتند و خانه، زمین، اپارتمان، دکان و موتر را مورد معامله قرار میدادند و امروزه این معاملات نیز توسط صفحات تجارتی و بازارهای آنلاین مورد داد و ستد قرار میگیرند و یا کسان که مراکز آموزشی برگذار میکردند ولی حالا خیلی از درسها در گوگل و یوتیوب وجود دارند، کورسهای آموزشی رایگان در واتسپ ایجاد شدهاند و کسب تحصیلات عالی تا مقطع دکترا و فوق دکترا از طریق انترنت ممکن شده است. پس، پیشرفت دنیا باعث فرسودگی و کهنه شدن یک تعداد از امور شده و به جای آن امور جدید و تازه رونما شده است و درین عرصه برد از آن کس است که همواره در تلاش بهروز update داشتن خود بوده و سعی درین داشته است که ازین دنیا و علوم مختلفه که به فراست ابحار استند، دست خالی برنگردد و تا زنده است دست و دامن خود را پر داشته باشد. این دیگر شخص است که همه به او نیاز دارند و او نیز آماده است که در هر قالب بگنجد، ولی بیکار و بی روزی نماند.
چه خوش گفت پیامبر راستگوی
ز گهواره تا گور دانش بجوی
…………………………………………….
لینک این مقاله در « روزنامه آرمان ملی»
https://armanemili.com/%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%A2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D9%8A%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C/?fbclid=IwAR02XXRPSL-rrABKNhOaflYuja2cOp3OX2UJw1OTYRBs2nCQ1dP4ZFca8D0
صفحه فیسبوک مربوط به عکاسی از همین نویسنده
https://www.facebook.com/PhotographyMuhammadZai
صفحه تویتر همین نویسنده، برای دستیافتن به لینک سایر نوشتهها و مقالههای وی که در دیگر رسانهها به نشر رسیدهاند
https://twitter.com/Mohamma06817432
صفحه لینکدن همین نویسنده، برای اطلاع از سایر سویه تعلیمی، تحصیلی و تجربه و سابقه کاری وی
https://www.linkedin.com/in/mohammad-mustafa-muhammadyar-16099b177/