سید جمال الدین افغانی (۱۸۷۳-۱۹۱۸م):
سید جمال الدین  افغان در سال ۱۸۳۸م در اسعد آباد کنر (یکی از ولایتهای شرقی  افغانستان ) پا به عرصه هستی ګذاشت . پس از فرا ګیری علوم ودانشهای عصر ،به منظو ر  خدمت به کشور و هم میهنان  در سال ۱۸۷۵م به دربار امیر  دوست محمد خان شتافت  .قبل زانکه به این خدمت بشتابد از ۱۸۵۵تا۱۸۷۵م. به کشورهای هند ،عراق ،شام (سوریه امروزی )و عربستان سعودی  مسافرت کرد وخودرا با علوم ودانشهای بیشتر مجهز ساخت ،در بازکشت به کشور همانطوریکه اشاره کردیم به در بار امیر دوست محمد خان ابراز ارادت وخدمت کرد . امیردوست محمد خان نتوانست از دانش و درایت سید  استفاده نماید ، زیرا عمر  به وی وفا نکرد وپدر ود حیات ګفت . سید بزرګوار طرحهاو آرمنهای  ترقی جویانه . خود را به امیر شیر علی خان (که پس از مر ګ پدر ر اریکه شاهی نشسته بود ) پیشکش نمود . امیر شیر علیخان به خاطر ارتباط وعلایق نزدیک  سید با محمد اعظم خان و محمد افضل خان پسران امیر دوست محمد خان طوری به وی اشاره کرد که ګویا ارزو ندارد  سید جمال الدی ن افغان رابه در بار خود بپذیرد .با فهم ودرک این اشاره امیر شیر علیخان . سید در سال ۱۸۶۸م وطن را ترک ګفت وازراه اران عازم  مصر شد . پس ازان کار و خدمت فرهنګی ومبارزه سیاسی سید جهانی ګردید . وی به منظو ر پیاده کردن اهداف و مرامهای سازنده خود به هندوستان ،مصر ،ترکیه (امپراطوری عثمانی )، ایران ،روسیه ، فرانسیه ، انګلستان وجرمنی مسافرتهای نمود ودر هر سرزمین همراهان وهمکاران زیاد را برای براورده سازی آرمانهای خود جلب ودعوت کرد . کار وپیکار سیاسی ، اجتماعی وفرهنګی سید به ګونه ګون اشکال صودت میګرفت  . در هند ومصر که هنوز مردمان آن سر زمینها در آتش استعمار می سوختند ، آزادی طلبی را شعار مداد وسخنان آتشین خود را در در استعمار بیان می کرد . در ایران وتر کیه  که حکومتهای مرګزی موجود بود .تآسیس وایجاد رژیمهای دموکراتیک راتشویق و تحریک می نمود ، در سایر کشورها برای ترقی و پیشرفت مبارزه می کرد  ودر مجموع در تمام سرزمینهای اسیایی وافریقایی به خاطر تمرکز و وحدت بخشی نیروها در برابر استعمار ګران واستثمار ګران اروپایی (پان اسلامیزم )را شعارمیداد ،. سید جمال لدین افغان خود را عمدتا باګاربرد شیوه های ګونه ګون ار تباطات اجتماعی پیا ده می کرد ، وی ارتباطات اجتماعی وروزنامه نګاریرا به حیث بهترین وسیله مبارزه شناحته بو د ، اثر های شخص  سید و نوشته های دانشمندان ګواه ر ا ستین این مد عای ماست ،وی نه تنها خود ازین وسایل استفاده می کر د ، بلکه تعداد زیادی ر اتربیت کرده ودرین راه بسیج نمود.علامه سی د جمال لدین افغان نظرات واندیشه های خود را با ګونه ګون شکال ارتباطات در سرزمینهای مختلف پیاده می کرد ، به 

ګونه مثال وی از ارتباط شفاهی در جاهای استفاده می کر د که انسانها ګرد هم جمع می شدند  وبا علا قه مندی به سید وفرموده های او ګوش فرا می نهادند. بیانیه ، سید در دار الفنون قسطنطنیه مثل برجسته وخیلی مهم میبا شد  . برای استماع این بیانیه هزران نفر  ازاتبا ع دولت عثمانی  ، صدر اعظم ، وزرا ومامورین آن دولت حاضر  شده بودند . باآنکه بیانیه ، سید خیلی طویل بو د ولی آنقدر دلچسپ بود که احدی ازجای خود حرکت نمی کرد  وبه اصطلا ح سراپا ګوش بودند . جرایدیکه خبر این بیانیه را نشر کرده بودند نوشته اند ، (علامه سید جما الدین از لکچر پرتواثر خود واز آوازسحر پرور خود ، هریک عالم وجاهل را در آنجا موجود بودند مبهوت ومسکوت ساخته بود ، هر متنفس سحر بیانی وآتش زبانی او را ثنا وتعریف می کردند ، نتیجه این بیانیه آن شد که حکومت عثمانی سید را موقتا ازان کشور خارج سازد تاموج افکار  ایجاد شده در مردم آن سامان خاموش ګر دد  سید جمال الدین  افانی فعالیتهای ارتباطی  خود را به اشکال ومیان ګروهی (ارتباط کتبی ) وارتباط همه ګانی  به صورت  همه جانبه انجام  میداد  درین میان ار تباط سید را به وسیله امکانات  چاپی نباید فرو ګذاشت کرد علامه سید جمال الدین در جریان سفر های خود به اروپا وقتی به پاریس  شتافت ، در نجا با شاګرد ودوست قدیم خود محمد عبده مصری بر خورد . درست در همین وقت در مصر جمعیتی به نام (العروت الوثقی ) تشکیل ګردیده بود ، این جمعیت ازعلامه سید جمال لدین  خواهشنمود  تا جریده یی را به نام  العروت الو ثقی در پاریس نشر نماید .  هدف جریده آن باشد که روح اتفاق واتحاد را میان مسلمانان نفخ کند ومسلما نان را در یک نقططه  کرد هم جمع نماید ویا بیا نګر مشرب وګویای مذهب انان باشد . عروت الو ثقی  در زبا نهای عربی وفرا نسوی نشر می شد  تاثیرات آن بالا ی دوستان ودر سر زمینها اسلا می ارزشمند وخیلی سازنده بود به خلاف تاثیرات آن بر استعمار ګران اروپا ګشنده وویران کننده بود ، به همین علل باید زمینه ، توقف نشر آن را مهیا می ساختند  که ساختند .  سید جمال الدین افغان  ، این شخصیت چندین بعدی  مبارزات سیاسی واجتماعی خود ردر تمام  سرزمینها  اسلامی خود وبا به همګاری همراهان وشاګردان خود به صورت  پی ګیر انجا م  میداد  آخرین سالهای عمر او در استا نبول  وسرزمین  دولت عثمانی  سپری می شدا  ز اسنادومدارک مو جود بر می آید  که سکونت پذیر شدن وی در مر کز دولت عثمانی تا حد زیاد حکم اجبار  را داشت ، همین دولت عثمانی سید را به هزاران (افسانه وافسون) توسط شخصی به نام بو الهدی  ( که سید ابو الضلا لش میخواند )از پا ریس به ستانبول خواست  ودیګر به وی اجازه نداد  که ازان سر زمین بیرون ګردد . سلطان عبدالحمید پا دشاه  دولت عثمانی  اجازه نداد که سید جمال الدین بری تداوی و عملیات مریضی خود به اروپا برود وبه فرموده ، علا مه محمود  طرز ی (این چنین  صید به دام آورده را ....چه ګونه به رایه ګان ازدست میداد  همان بود که سید تحت عملیه جراهی به دست  داکتران یهودی مزدور شده  به مانند یک ګنج شایه ګان حکمت وعرفان در خاک نهان ګردید  روحش شاد باد.