نام نویسنده: محمدمصطفی محمدیار (کارشناس ارشد در رشته حقوق خصوصی)
Writer’s name: Mohammad Mustafa Muhammadyar
آیا تا اکنون اندیشیدهاید که چرا در این دنیا پا به هستی گذاشتهاید؟ خیلی افراد از جمع ما هستند که پاسخ خاص به این پرسش ندارند و رسالت وجود خود را درین دنیا نمیدانند.
اگر با یک پژوهش سریع و ساده در اینترنت «سرانه مطالعه در جهان» را ببینیم متوجه جایگاه بسیار پایین افغانستان درین مورد میشویم چون افغانستان تا رتبه ۱۵ نیز در این جدولها دیده نمیشود. در حال که کشور فنلاند بالاترین رتبه را در سرانه مطالعه برای هر فرد دارد. چرا عزیزانم؟
چون روی فرهنگ و عادت خواندن و نوشتن نمیکوشیم. چون فرهنگ مطالعه را از خود ما آغاز نمیکنیم و همواره منتظر هستیم تا نخست دیگران شروع بکنند و ما مانند یک تقلیدگر و دنبالهرو باشیم و چون فرهنگ مطالعه را به خانواده هایمان نمیآموزانیم.
اولاد ما همان چیز میشود که ما هستیم و به اصطلاح عام «یک سیب و دو نیم» و کاملن مانند والدین خود میشوند و از ما الگو برداری میکنند.
زمان که ما منحیث یک الگو گامی در جهت صعور فرهنگ خواندن و نوشتن برنداریم نمیتوانیم توقع داشته باشیم اولادهای ما در این زمینه کاری بکنند.
وقتی ما بجای مطالعه یا نوشتن خود را با تماشای فیلمهای مزخرف و سریالهای مستهجن که کشنده وقت ما هستند وقت خود را تلف کنیم طبیعی است که کودکان خانواده ما نیز از ما تقلید میکنند. زمان که ما عوض مطالعه و نوشتن فقط انترنتنوردی بکنیم و وقت گرانبهای خود را فدای بازیهای گوناگون در موبایل بکنیم بدیهی است که فرزند ما هم همین گونه است. در حال که خداوند در سوره والعصر (سوره شماره ۱۰۳) به دلیل ارزش والای وقت و زمان به آن سوگند یاد کرده است و به این وسیله به ما فهمانده است که وقت نعمت گرانقیمت است که نباید آن را ضایع بکنیم.
درجه نخست فنلاند بیانگر این است که این کشور روی عادت مطالعه و نوشتن زحمت کشیده و کار کرده است و تولیدات فرهنگی خیلی بالای دارد.
تا ساهایل پیش خودم نیز هدف تولدم را نمیفهمیدم و حتا از زندگی خسته میشدم مگر از زمان که متوجه این حکمت شدم که چرا پا به هستی گذاشتهام، مفکوره من تغییر کرد و دیگر خواستم نقش خود را طور درست بازی بکنم.
نخستین کاری که بایست در این مورد انجام بدهید این است که قبول بکنید خود تان مسوول زندگی و شرایط فعلی خویش هستید و گناه را به گردن سایرین از قبیل والدین و دولت نیندازید، طور که در علم حقوق و شرعیات نیز «اصل شخصی بودن مسوولیتها» را داریم و در زبان عامیانه نیز میگویند «گاو از پای خویش آویزان است و گوسفند از پای خود» و در قرآن مجید هم در سوره فاطر آیه ۱۸ آمده است که: «هیچ باربردارندهی بار دیگری را برنمی دارد.».
بعد باید از خود بپرسید که آورده من به این جهان چه چیز است؟ آیا من طفیلی استم تا باردوش دیگران باشم و آنها زحمت بکشند و من راحت و بدون شرم بخورم و یا من هم یک تعداد نقشهای بر عهده دارم. من برای این دنیا چه چیز به یادگار گذاشته میتوانم که پس از مرگم باز هم من را یاد کنند و من با مرگ نابود نشوم؟
یکی از بهترین کارها نوشتن کتاب است.
نوشتن و نویسندگی دارای مزایای مختلف و متعدد است که هر شخص به میل و خواست خود با در نظر داشت یک یا چند بُعد آن، میتواند که نویسنده باشد. این مزایا عبارتاند از مزیت اخروی و دنیوی، مزیت معنوی و مادی و مزیت فردی و اجتماعی.
در مزیت اخروی آن باید گفت که نویسندگی یک تکلیف بر عهده آنان است که دانش لازم پیرامون یکی از موضوعات و مطالب دارند تا آن را به سایرین عرضه بکنند. مزیت اخروی آن همانا کسب اجر، پاداش و ثواب اخروی است. در دین مبین اسلام آموختن علم به طرق مختلف منحیث تکلیف به مکلفین بیان شده است. اگر یک بار در حدیث نبوی ص «اطلبوا العلم ولو بالصین» (ترجمه: طلب علم بکنید اگرچه در چین باشد) بیان شده است، در آیه با بیان دیگر گفته شده است: «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» (سوره الزمر، آیه ۹، ترجمه: آیا کسان که میدانند و کسان که نمیدانند یکسانند) و عرفا و دانشمندان اسلامی نیز بیانات و احادیث پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) را به شکل شعر تبدیل کردهاند که از جملهی آنها شعر از ابوریحان بیرونی است که مفاد آن از قرار آتی است:
چنین گفت پیامبر راستگو
ز گهواره تا گور دانش بجوی
پس زمان که آموختن علم به خاطر افزایش دانش شخصی این قدر مهم تلقی شده است، بیگمان، کس که به دیگران دانش خود را انتقال میدهد و سایرین را میاموزاند و اندوختههای معنوی خود را در اختیار ایشان قرار میدهد، مرتبهی رفیعتر دارد. همین است که میگویند: «فضلیت عالم بر عابد بیشتر است». چون عابد برای خود عبادت و خوبی میکند ولی عالم برای دیگران نیز خوبی میکند و ایشان را تعلیم میدهد. چه بسا از عابدان، شاگردان عالمان میباشند. پس زمان که آموختن علم مهم است، یقینا که آموختاندن آن مهمتر است و عابد که خود به سوی بهشت روان است، عالم دیگران را نیز با خود به سوی جنت میکشاند. پس درین راستا عالم به تعداد و مقدار شاگردانش کسب حسنه میکند در حال که عابد فقط در حد اعمال نیک خود حسنه جمعآوری میکند.
گذشته از عابد که امر مهم را انجام میداد و عالم که امر مهمتر را انجام میداد، کس دیگر نیز وجود دارد که مهمترین امر به عهده او است و بزرگترین کار را مسوول است و آن کس نویسنده است. درست است که نویسنده نیز عالم است و در مورد آنچه علم دارد، مینویسد، ولی وجه افتراق آن با عالم یا معلم که قبلا ذکر شد در نویسندگی است. چون معلم زمان که به دیگران تعلیم میدهد، پس از گذشت مدت زمان که هم معلم و هم شاگردان او فوت میکنند، تمام داشتههای معنوی او و شاگردانش نابود میشوند و همه آنچه را در ذهن داشتهاند، با خود به خاک میبرند و این است قانون طبیعت که طبق آن هر انسان یک روز این دنیای فانی را ترک میکند. ولی نویسنده دست به کار شده و تمام تلاش خود را جهت به تحریر آورند داشتههای علمی، ذهنی و معنوی خود به خرج داده و از بردن آنها به گور اجتناب میکند. همین است که امروزه کتب بیشمار از نویسندگان در گوشه گوشهی دنیا وجود دارند که دیگر نویسندگان آنها در میان ما وجود ندارند ولی ما از آثار آنها هنوز هم مستفید میشویم و به این وسیله تا اکنون و تا ابد منحیث صدقه و حسنهی جاریه ثواب آن اعمال نیک شان یعنی ثواب ناشی از نگارشات شان به ایشان حتا پس از مرگ شان میرسد. از این جمله میتوان به کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم منباب تمثیل نام برد که در حدود سال ۲۳۲ هجری توسط حافظ ابوعبدالله محمد بن اسماعیل نوشته شده ولی تا حالا مورد مطالعه و استفاده مردم قرار میگیرد که به این طریق همواره برای ایشان ثواب و اجر نصیب میگردد.
در باب مزیت دنیوی نیز باید گفته شود که نویسندگی درین دنیا ادای دَین است که نویسنده بر عهده دارد و این دَین همان آموزش و کسب تعلیم از نوشتههای دیگران است که عمر، وقت، حوصله و دانش خود را هزینه کردهاند تا به جامعه باسواد و دانشمند تقدیم بکنند و امروز که شخص از متون چنین اشخاص مثمر، ثمربرداری میکند و مدیون زحمات و تلاشهای ایشان میشود، بدیهی است که فردا باید این خدمات ایشان را جبران بکند و آموختههای خود را نیز به رشته تحریر درآورده و به نسل پسین خود ارایه بکند. چون خود او نیز از سلف خود آموخته بود و باید به خلف خود انتقال بدهد.
دیگر این که نویسندگی باعث میشود که تمرکز و تمرین نویسنده بر جهات دستوری و املایی متون بالا رفته و در باب گیرش و پردازش مطالب قوه افهام و تفهیم وی صعود بکند و در نتیجه یک سخنور بارآید که سخنان وی دارای فصاحت، بلاغت و شیوایی و رسایی لازم باشد و این مورد را میتوان که مزیت فردی نیز نامید چون این مورد به طور مستقیم برای خود نویسنده مزیت دارد.
پیرامون مزیت معنوی آن بایست گفت که، از آن جای که انسان به سوی خانه ابدی میرود و تنها آثار وی باقی میماند، لذا این نوشتههای او است که باعث میشود تا افراد و اشخاص از گوشه و اکناف دور و نزدیک، داخل و خارج وی را شناخته و با مطالعه نگارشات وی خیرخواه و دعاگوی وی باشند و همین دعا و خیرخواهی دیگران همان سرمایهگذاری تنهای است که حتا پس از مرگ آدمی برای وی میرسد.
در مورد مزیت مادی و مالی آن گفتنی است که نویسندگی در برخ موارد مفاد پولی و اقتصادی نیز برای نویسنده دارد. بدین معنا که برخ از نشریات و رسانهها که تعداد آنها قلیل است، در بدل نشر مقاله حق الزحمه به نویسنده آن در نظر میگیرند؛ و در مورد آثار حجیمتر همچون کتاب، نویسنده میتواند خود این کتابها را به فروش برساند. ولی امروزه در فروش کتابها معمول این است که نویسندهها حق نشر و چاپ را به شکل جداگانه و یا تواماً به ناشر میفروشند که بدین وسیله ناشر و یا چاپخانه طرف قرارداد نویسنده مقدار پول مورد توافق را به یکبارگی پرداخته و یا از فروش هر کتاب یک مقدار فیصدی برای نویسنده در نظر میگیرد. در صورت که نویسنده در دانشگاهی استاد باشد و مضمون همان کتاب از جمله مضامین مورد تدریس وی باشد، بدیهی است که این کتاب به وجه احسن به فروش میرود. راهی دیگر برای فروش کتابها همانا مراجعه به احزاب و سیاسیون بابت کسب اعانه مالی است. ولی در این طریق، بدیهی است که تمویل کننده خواستار درج نام خود و اداره خود در جلد و درون کتاب میباشد.
مورد مالی دیگر نیز زمان است که برخ نشریات و ویژهنامهها که به مناسبتهای خاص و خارج از تقویم زمانی آن نشریه تهیه میگردد، پس از گزینش بهترین مقاله، برای نویسندهی برتر و برنده جایزه در نظر میگیرند که منحیث مثال میتوان گفت وزارت امور زنان و حارنوالی منع خشونت علیه زن میتوانند به مناسبت روز زن که هر ساله در تاریخ ۴ مارچ برگذار میشود مسابقهی مقاله نویسی را راه انداخته و برای نویسنده پیشتاز جایزه مالی در نظر بگیرند.
مزیت اجتماعی نیز این است که، از آن جای که نویسنده چشم بینا و گوش شنوای جامعه است و آنچه را وی منحیث یک شخص بیدار و آگاه میبیند، میشنود و درک میکند و یا متوجه میشود، ممکن اکثریت جامعه به آن پی نبرند و نظر ایشان به آن مورد جلب نشود. لذا این تکلیف نویسنده است که منحیث عضو بیدار جامعه دست به کار شده و سایرین را از خواب غفلت بیدار کرده، اذهان ایشان را منور گشتانده و راه راست را از چپ برای ایشان متمایز بسازد و این تکلیف به ذمه نویسنده به این دلیل نیز است که ممکن افراد جامعه غیر از این که به نَوم غفلت باشند، جرئت گفتن و نوشتن را به دلایل متفاوت از قبیل ترس و یا شرم نداشته باشند و یا سواد کافی برای چگونگی بیان مطلب نداشته باشند و اگر سواد لازم داشته باشند، احتمالاْ هنر نویسندگی و پردازش به مطلب را ندانند. لذا به علت فوق و یا هر علت دیگر، این وظیفه به گردن نویسندهی باقی میماند که تمام شرایط فوق از قبیل بیداری، آگاهی، جرئت، طرز بیان،... را داشته باشد.
پس از آگاهی از این همه مزایای که نویسندگی دارد، بیایید تا بنویسیم ولی خوب بنویسیم.
لینک این مقاله در «وبسایت جمعیت اصلاح افغانستان»
https://www.eslahonline.net/2021/04/07/writer/?fbclid=IwAR3KNXpreHJcUg6VX-yYWPMacPUftxzM6H0KYri0O8WpjDqsBzsjKplBoJE
صفحه فیسبوک مربوط به عکاسی از همین نویسنده
https://www.facebook.com/PhotographyMuhammadZai
صفحه تویتر همین نویسنده، برای دستیافتن به لینک سایر نوشتهها و مقالههای وی که در دیگر رسانهها به نشر رسیدهاند
https://twitter.com/Mohamma06817432
صفحه لینکدن همین نویسنده، برای اطلاع از سایر سویه تعلیمی، تحصیلی و تجربه و سابقه کاری وی
https://www.linkedin.com/in/mohammad-mustafa-muhammadyar-16099b177/